لحظه ای که نگاهم را ربودی ...
با کودک احساسم غریبه نبودی ...
گویی مانند صاعقه ای بر ریشه های نیمه جان قلبم فرود آمدی و روح سبز امید را به من هدیه داده ای
خدای من! این چه صدایی است
ضربان قلبم به سمت آسمان نعره می کشد
من کجا هستم ؟!
پاهایم از زمین جدا شده است
چقدر خسته بودم ... چشم هایم را اندکی بسته بودم تا صاعقه بر چشمم ننشیند ...
چشم هایم را باز نمودم ...
رفته بودی . . . . . . . .
خیال روی تو در هر طریق همره ماست --------- نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند ----------- جمال چهره تو حجت موجه ماست
ببین که سیب زنخدان تو چه می گوید ------ هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد ----------- گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
به حاجب در خلوت سرای خاص بگو ------- فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست
به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است -------- همیشه در نظر خاطر مرفه ماست
اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سال هاست که مشتاق روی چون مه ماست