رفقا و بزرگوارانی که در وبلاگ تشریف می آورید و منت به سر من می زارید مطالب بنده رو می خونید، من تصمیم گرفتم تا گرفتن یه نتیجه ای دیگه فعلا در وبلاگ ننویسم، و واقعا هم دیگه نمی نویسم، شرمندم شاید از من گله کنید ولی من مهم هستم یا مطالب ؟ ----- یه چند بیت می نویسم، می رم - برای من دعا کنید، می کنید ؟ مخصوص ها !
تنها ماندم، تنها ماندم
چون آهی بر لبها ماندم -------------------- تنها با دل بر جا ماندم
راز خود به کس نگفتم ---------------------- مهرت را به دل نهفتم
با یادت شبی که خفتم ---------------- چون غنچه سحر شکفتم
دل من ز غمت فغان بر آرد ------------------ دل تو زدلم خبـر ندارد
خداحافظ تا اون موقع
راستی اینم بشنوید :
ای ساحل آرامشم، سوی تو پر می کشم
از دوریت در آتشم، در آتشم یـــــارا
به سوی تو به شوق روی تو به طرف کوی تو سپیده دم آیم مگر تورا جویم
بگو کجایی
نشان تو گه از زمین گاهی ز آسمان جویم ببین چه بی پروا ره تو می پویم
بگو کجایی
کِی، رود رخ ماهت از نظرم نظرم بغیر نامت کی نام دگر ببرم
اگر تو را جویم حدیث دل گویم بگو کجایی
به دست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی فتادم از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی
یکدم از خیال من نمی روی ای غزال من دگر چه پرسی زحال من
تا هستم من اسیر کوی توام به آرزوی توام اگر تو را جویم حدیث دل گویم
بگو کجایی
به دست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی فتادم از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی
نمی دونم از کدوم ستاره می بینی منو ---------------- چشماتو می بندیو دوباره می بینی منو
پر بغض لحظه های ناگزیر و بی صدا ------------------- خیلی خستم باورم کن بی تو زندون برام
توی کوره راه چشمام عطر بارون بوی سیبی ----- واسه عاشقونه موندن تو همون حس لطیفی
تو همون حس لطیفی که همیشه با منی ------------------- تو بهونه دل من واسه زنده موندنی
می دونم هنوز اسیرم تو حصار لحظه ها ------------- کاش می شد با یه اشاره تو آزاد می شدم
با توام که گفته بودیغصه هام تموم می شن ------------ پس کجایی که بیایی منو بگیری از خودم