شرح بدون شرح !
سرگرم کار در منزل هستی (مثلا کار با رایانه)، همسرت می آید نزد تو، سوالی داره و یا لحظه ای به تو احتیاج داره، درونش مشوشه، نیاز به تبادل احساس داره، بلند شو، کارت را رها کن، لحظه ای بیش نیست، او هم اینک به تو نیاز داره، همسرت را در آغوش بگیر، دستانت را در دستانش بگذار و همه احساست را درنگاهت ذخیره کن و به او هدیه کن، و با این کارت به او القا کن که همیشه در کنارش خواهی ماند، همیشه برای او مرد زندگی خواهی ماند و او با اطمینان می تواند به تو تکیه کند! به او بفهمان که دوستش داری و جز او، همنشین و هم صحبتی نداری ...
حال می توانی به کارت برسی و با رایانه ات کار کنی!
نکته : اطمینان و احساس امنیت در زندگی بسیار مهم است، ای مرد حواست کجاست ؟!!! چه می کنی ؟!!! ازدواج کردی ؟!!! دیگر تنها نیستی!
من همین طور که مشغول زندگی هستم و برنامه خاص خودمو دارم ، سعی می کنم که رفتارهایی که علاقه مندم تا همسر آیندم اونها رو دارا باشه، تمرین کنم و با نهیب زدن به خودم اونها رو یادآور می شم تا به طور مکرر در برنامه روزانه من حضور داشته باشن ( همون تمرین مرد شدن و متعهد بودن و انتظار از زندگی دکتر زرگری ). حتی یه دفتر دارم که ترک عادات غیر مثبت و تمرین عادات مثبت اسمشو گذاشتم و همیشه سعی می کنم کم نیارم و ادامه بدم، تا حالا هم که اینجوری بوده. خیلی موارد رو دارم تمرین می کنم ، خیلی خیلی؛ گاهی وقتا که به دفترم نیگا می کنم و یا توی ذهنم مرور می کنم با خودم می گم واااااااای علی تو چقدر مشکل داری و باید حلش کنی و چون دلم می خواد زودتر به زندگی آیندم برسم می گم خدایا تو شاهدی که من قدم به سوی رفع نواقص رفتاریم و عادت های غلط و نیل به سمت خوبی برداشتم، من با مسائل مختلفی روبرو هستم، تو بیا بر اساس فضل و کرمت اونی که باید با من زندگی کنه ( و همونطور که خودت گفتی برای هر کسی جفتی در عالم آفریدی ) حالا هر جای این کره خاکی هست به من برسونش و یه جوری ما دونفر رو با هم ارتباط بده، تو می دونی که من خیلی شکسته شدم و دیگر بدن نهیفم توان صبر و تحمل ندارد و نمی دانم بگویم امیدی ....
- بعضی وقتا که می زنه به سرم، با همسر فرضی خودم حرف می زنم ( حالا بماند چی می گم ) و بعضی وقتا هم به یاد اون یه شعر هایی رو می خونم . . . چی بگم اینم یه نوعشه دیگه . . . نوبرم نه ؟!!!