گروه موضوعی: فن بیان در زندگی
مردی که همیشه توجه به نوع صحبت کردن خود با شریک زندگی اش را دارد، در همه احوالات خود، به دنبال کلمات زیبا می گردد و هر روز تلاش می کند تا بهترین کلمات را نزد خود به ثبت برساند و در جای مناسب به همسر عزیزش هدیه نماید ...
* مرد در راه بازگشت به خانه است
( به عنوان مثال خودم را به جای او می گذارم و این بخش را اجرا می کنم )
( انشاءالله که حس کلام هم از نوشته منتقل گردد )
خب
با کلید در رو باز می کنم،
وارد منزل می شم و از پله ها بالا می رم،
درب اپارتمان رو باز می کنم،
قبلش زنگ رو هم می زنم که بنده خدا نترسه یه هو،
همسرم صدای زنگ رو که شنیده به سمت در اومده که دید منم اومدم داخل ... حالا ... من ...
شروع می کنم ...
سلااااااام عزییییزم،
آشپزخونه بودی؟ خستهههههه نبااااااشیییییی،
چطوری چراغ خونه من
الهی فدات بشه علی
نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود از صبح تا الان
بیا بغلم خستگی ام در بره
آااااخیییی ... امیدمی
قربون اون چشمات برم که انقدر خوشگل نگام می کنی، بیا جلو چشماتو ببوسم ...
.
.
.
خب من برم لباسمو در بیارم که هلاکم، امروز کارا زیاد بود
خواننده عزیز حالا اومدم توی اتاق ...
یواش می گم خانمم نشنوه ... هیییسسسس ... ببینم خیلی سخت بود ؟