من فکر می کنم که اگر آدم انتظار یک زندگی خوب رو داره و دلش می خواد کسی که برای زندگی مشترک نصیبش می شه یک شریک خوب و متناسبی باشه ، اول باید از خودش شروع کنه و انتظاراتی که از طرف مقابلش داره و به نوعی دوست داره که طرفش اونجوری باشه باید اول اون خواسته ها رو در خودش متجلی کنه و حداقل کاری که می تونه بکنه (که به نظر من حداکثره)، اینه که اون اخلاق یا منش و یا چیزی که علاقه منده که همسرش داشته باشه، اگر در خودش داره و کمرنگه سعی کنه تقویتش کنه و اگر نداره با تلاش مضاعف و استمرار، اون خلقیات و رفتار و سکنات خوب رو در خودش تقویت کنه. . .
که در این حال حتما خدا عنایت می کنه و دستشو می گیره و به یقین برکت رو به زندگیش سرازیر می کنه.
خدا خیرش بده دکتر زرگری رو، ایشون روانشناسه، یه کلاس روانشناسی قبل ازدواج دارن و البته روانشناسیه بعد ازدواج، که من کلاس قبل ازدواج رو رفتم و بسیار استفاده کردم، البته من کلیات مواردی که در اونجا بررسی و آموزش داده می شد رو باهاش انس داشتم و یه جورایی آگاهی داشتم ولی ایشون همین صحبت رو می فرمودن که انتظاری که از همسر آیندتون دارید باید به اندازه ای باشه که خودت هستی و بیش از اونی که هستی انتظار نداشته باش.
پسرها و دخترهای این زمان باااااااید تمرین زندگی و مهارت های زندگی زناشویی رو با خودشون داشته باشن و این تنها راه پیروزی و رسیدن به آرامش طرفین و در نتیجه آن عشق ماندگار است و من فکر می کنم این حرفایی که من اینجا می نویسم که در واقع دغدغه خودمه برا زندگی آینده، اگر کسی در عمق وجودش اثر نکنه همش می شه شعار و ایده آل های دست نیافتنی و من اگر حمل بر خود ستایی نباشه یکمی به بعضیاش رسیدم و بقیشم دارم تمرین می کنم.
اگر نوع تمرین هام توی بعضی موارد رو بگم شاید خیلی ها بخندن چون می گن تو که ازدواج نکردی چطوری این مورد رو تمرین می کنی . . .
من می گم اراده و تصمیم = زندگی خوب