این چند روزه مدام در پی یافتن منزل مسکونی آینده بودم.
چقدر پیگیری ... چقدر تلاش ... چقدر سختی ... چقدر مداومت ... چقدر برنامه فشرده . . .
یا باید محل کار باشی یا باید بری یه مسیر نه چندان نزدیک از این بنگاه به آن بنگاه معاملات ملکی.
خب به هر حال باید تلاش کرد و سختی کشید تا به مقصد رسید ،
اما به نوعی شیرینی خودشو داره . . .
وقتی که فکر می کنی در کنار همسری مهربان و آرام ، یک فرشته آسمانی می خواهی زندگی کنی سراسر شور و شعف می شوی و با توان چند برابر برای پیگیری امور می روی.
به هر حال سر انجام دیشب موفق به عقد دیگری شدم ، آن هم از نوع مسکونی که خب تفاوت های خود را داشت . . .
از این به بعد باید از زمانی که کلید را تحویل بگیرم، به نظافت و چیدمان منزل بپردازم
وسائل خودم و همسرم
و نصب تجهیزات منزل
اما خیلی خسته ام
فشار کار و اوضاع شغلی و افکار چندین و چند ساله بافته شده در ذهنم برای همچنین روزهایی مرا در کوچه پس کوچه های مسیر سردر گم نموده است
متن فوق توسط: بی احساس نوشته شده است| نظر با احساس ها ( نظر)