امروز داخل مترو که ایستاده بودم، در کنار من یه دختر و پسری ایستاده بودند (که انشاالله همسر و همسفر بوده باشند) و داشتند تند و تند حرف می زدند و در میان این حرف ها، از ده تا کلمه ای که بکار می بردند 9 تاش متلک و تمسخر و حرفهای ناراحت کننده بود ...
من هم داشتم گوش می دادم
مثلا پسره می گفت تو خیلی حواس پرتی و بی دقتی، خواهرتم می گفت دیگه، می گفت سارا همیشه بی دقت کارهاشو انجام می ده ، اصلا فکر نمی کنه، همینطوری یلخی کارهاشو می بره جلو ...
دختر در جوابش می گفت: خواهرم غلط کرد با تو، تو هم غلط کردی با خواهرم ( جالبه احتمالا حس شعر داشته دختره یه بار از اینور می گه یه بار از اونور )
دقت می کردم در چهره پسره که آیا هنگام گفتن و همچنین شنیدن این حرفا چه عکس العملی نشون می ده و یا چهره اش چقدر متفاوت می شه ...
کمی ته خنده و شایدم نیش خند (نمی دونم) توی صورتش هویدا بود ...
شاید در یک نگاه کمی تحملش زیاد بود
و شاید هم انقدر از این حرفا شنیدند و گفتند و در این گونه فضاها بودند که بی تفاوت شدند
کمی صبر کردم
خطاب به هر دوشون و رو به پسره گفتم : شماها چقدر به هم احترام میذارید ...
گفت: خب نه! اینا شوخی های خاصه!
( این مال آخرشه ولی الان می گم، بعد شروع کردند به ادامه کر کر خنده هاشونو شاید همون حرفارو درگوشی به هم گفتند )
گفتم اینا همش در درونتون تاثیر می ذاره
ضمیر ناخودآگاه عادت می کنه و زبان هم تبعیت می کنه ...
وقتی عادت شد برنامه می شه
و وقتی برنامه شد، سر هر مسئله ای چه شوخی و چه جدی اولین کلماتی که به زبونتون میاد همین چیزاست
خانم محترم!
وقتی که یک موجود همراهته، و بهش می گن مرد، آقا!
این موجود احترام داره
غرور داره
شخصیت داره
مرد و نگهبان توست
اگر تیشه به ریشه اش بزنی
اگر کمر غرورشو بشکنی دیگه نگهبان تو نخواهد بود
دیگه تکیه گاهی وجود نداره
چرا بی احترامی می کنید بعد اسمشو می ذارید شوخی ؟
... دختر ... سکوت ...
... پسر ... خب آخه ...
من نمی دونم رابطه شماها چه جوریه و آیا ازدواج کردید یا نه!
اما اینو بدونید اگر یه زندگی پایدار می خواید و دوست دارید همیشه در کنار هم بمونید سعی کنید احترام همدیگرو حفظ کنید
برای شوخی و قشنگ گذروندن وقت و در کنار هم بودن خیلی کارها می شه کرد، خیلی راه هست
به هر حال نمی خواستم فضولی کنم ، وظیفه خودم دونستم که بگم ، تا انشاالله همیشه خندان باشید
یا علی