یه مطلبی در اینترنت یافتم که بنظرم جالب بود، کلا از مطلبش هم خوشم اومد ، یعنی نوع مثالش خیلی جالب بود ، انصافا زیبا گفته بود ...
شما هم بخونید
البته خیلی فرصت نکردم که جمله بندی و نوع استدلال آخرشو متمرکز بشم و فکر کنم ...
گفت آقا زنها گل های جامعه اند چرا روی گلها رو می پوشونید بگذارید همه اونا رو ببینند
گفتم این اعتراض به باغبون هم که کارش نگهداری و پرورش گلها است وارده چون باغبون بعضی از گلها رو که می خواد طراوت و تازگی شون رو از دست ندن توی باغچه در معرض نگاه همه نمی گذاره بلکه از اون ها توی گل خونه نگهداری می کنه یه کاور روشون می کشه تا در معرض تابش مستقیم نور خورشید و هوای نامطلوب قرار نگیرن طراوتشون باقی بمونه
گفت: بالاخره همون گل هم باید بیاد بیرون در دست مردم قرار بگیره
گفتم بله منتهی هر کس اونو می خواد سراغ باغبون می ره با هماهنگی اون گل رو از توی گل خونه انتخاب می کنه، با دقت تمام توی گل خونه خونهی خودش می بره البته می تونه اون رو هم مثل بقیه گل ها کنار خیابون رها کنه ولی زود پژمرده می شه کسی بهش محل نمی ذاره . ولی اونو توی خونش می بره و با استفاده از کاور خونه، از تابش مستقیم نور بهش جلوگیری می کنه
گفت این ها که گفتی یعنی چه؟ این چه ربطی به زن ها داره
گفتم: خداوند خواسته برای زن ها که همواره مورد طمع مردها هستند حرمتی قرار بده بنابراین این حکم فقط برای زن های مسلمونه و الا زن غیر مسلمون حرمت نداره بدون قصد لذت می شه به جاهایی که معمولا نمی پوشونه نگاه کرد اما تمام بدن زن مسلمون باید پوشیده بشه و فقط همونی که محرمش می شه و باهاش ازدواج می کنه می تونه اون رو ببینه و از دیدن همدیگر لذت ببرند لذتی که خداوند توی وجود همگان گذاشته شاهدش هم این که توی کوچه و بازار هر چه زن با پوشش کمتری بیرون بیاد و زیباییهاش رو به نمایش بگذاره مردها به او طمع می کنند...
اما هر چقدر شوهر به همسرش طمع کنه و حریص باشه هیچ اشکالیبه او وارد نیست و کاملا حلال و طیب و طاهر است ...
خدا هم توی قرآن خواسته ما رو به این امر متوجه کنه بنابراین نسبت به چنین مواردی حساسیت نشون داده