با او در آسمانها آشنا شده بود مي خواست دستش را بگيرد و او را تا خدا بالا ببرد فقط كافي بود دل به دل او بدهد
فقط كافي بود دستانش را در دست او بگذارد
فقط كافي بود با او سفر كند
و با او همسفر شود براي اينكه همسفرش را دريابد بايد از روي پل خود خواهي هايش مي گذشت
منش را ما مي كرد ...
يا حق