من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم
پيدا نمي شدي تو شايد كه مرده بودم
___________________________
شيدا از آن شدم كه نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه گري كرد و رو ببست
______________________________
عشق يعني ميخ و تخته چفت شدن
زخم كردن زخم شدن تا چفت شدن
عشق يعني عاقبت مردن ولي
زنده باشد نام تو در دلبري
عشق يعني صد گنه در يك ثواب
مي شود هر روز اين دلها كباب
عشق يعني تك درخت انتظار
گريه دارد كي شود فصل بهار
عشق يعني زندگي معني شدن
تا نباشد عشق كي هستي شدن