...
گفتا كه: اي گم كرده راه زندگاني!
دل بد مكن اين جا سراي رنج و درد است
هر كس كه در دنيا ندارد رنگ اندوه
بيهوده گو، بيهوده جو، بيهوده گرد است
*
ما را به بزم ديگري خوانده است معشوق
آن بزم را باشد شرابي ماتم آلود
ما رهروان مقصد آزادگانيم
سر منزل پاكان، رهي دارد غم آلود!
آن را كه مي خواهند پاك از عيب ها كرد
در كوره هاي تلخكامي مي گدازند
ما را به آتش هاي دنيا مي سپارند
تا از وجود ما طلاي ناب سازند.